جوانی به وقت دیروز
زندگی دشوار شده و در این دشواری، قیافه هاس مردم عبوس و چروک خورده. سرخ کردن صورت به ضرب سیلی، رسمی است دیرینه و البته نشان آبروداری و گاه هم از سر ناچاری. اما سرخ کردن صورت در این روزها، صورتی دیگر نیز یافته است. دور و برتان را نگاه کنید! کم نیستند مردان و زنان میانسال و حتی کهنسالی که به ضرب سرخاب و سفیدآب، لباس های چهل تیکه و ادای های جالب توجه، فیلشان یاد هندوستان کرده و دلشان جوانی کردن می خواهد. یکی اش به گمانم به گروهی عمده بر می گردد که دوران جوانی را در دو دهه اول انقلاب گذرانده اند و در دام محدودیت های بی شمار گرفتار. اینک با حسرت و تعجب، گذشت دوران جوانی دیگران را می بینند و بدشان هم نمی آید که در این بازی نان و آبدار شریک شوند. دیگری هم به جمعی بر می گردد که تحت تاثیر آموزه های تازه و یا حتی مذهبی، مزه تنوع طلبی به دهانشان خوش آمده و بدشان نمی آید که در کنار دیدن تلویزیون، سینما هم بروند! و مدل ها و نسل های دیگر. مثلا اینترنت هم یاریگر شده و چت روم ها، ماوی این جنس آدمها. خوب! طبیعی است که در این جهت گیری ها، عشق ورزیدن و عاشقی هم سخت تر شده و دعواهای باطنی و درون خانوادگی هم بیشتر. همین است که مثلا در آمار رسمی مملکت آمده است که تازگی ها، زن های کهنسال بیشتر برای جوانان نورسیده تور پهن می کنند. چندی پیش هم اعلام شد که درصد قابل توجهی از مردان خیابانی را متاهل ها تشکیل می دهند و یا اینکه درصد علاقمندی خانم های متاهل برای داشتن یک پارتنر تر و تازه، افزایش یافته است. به گمانم تبعات این شالوده شکنی، در سال های دیگر گریبان جامعه را خواهد گرفت و دوران تازه و البته تعاریف تازه ای برای مفاهیم و بسترهی زندگی جمعی در ایران شاهد خواهیم بود. جایی خواندم در دورانی از تاریخ غرب، در روزگار نقاشانی مانند داوینچی، تولد نامشروع موجب افتخار بود، زیرا که بر حسب اتفاق برخی از این جماعت، دست بر قضا نخبگانی مانند داوینچی شده بودند و استدلال بر این استوار گردیده بود که تولد خارج از دایره طبیعی، بوده است که این نسل را نبوغ بخشیده است و استدلال های دیگر.... بلا دور!
متولد تیرماه 56/روزنامه نگار/به سیاست و جامعه شناسی علاقه مندم/درباره همین چیزها می نویسم/ با رسانه هایی چون ايلنا، كلمه، تهران امروز، مثلث، صنعت و توسعه، هفت صبح و ... همکاری داشته ام.