سفرنامه يك روزه كيش
1- ميز بغلي، پيرمرد با صاحب رستوران سرگرم گفت و گو بودند. درباره اينكه اين روزها در كيش دارند ماهواره ها را جمع مي كنند. پيرمرد مي گفت اينكه رئيس جمهور وعده داده دو و نيم ميليون شغل ايجاد كند، يكي از جلوه هايش همين جمع آوري ماهواره هاست، چون بعد از جمع آوري براي ده ها نفر در كيش شغل ايجاد شده كه بروند دوباره براي مردم ماهواره نصب كنند. خريد و فروش آلومينيوم حاصل از ماهواره هاي جمع آوري شده، هم يكي ديگر از شغل هاي ايجادشده است. مي گفتند و مي خنديدند....
2- ديشب كنار ساحل پياده روي مي كردم. در دويست سيصد متري كه پياده رفتم، سه ماشين پليس ديدم و يك ون كه مجري امنيت اخلاقي بود. گويي فضايي خاص امنيتي بر جزيره كيش حاكم است، مثلا كنفرانس سران اسلامي در حال برگزاري است و يا رئيس جمهور به كيش آمده است. همه، چه ساكن و چه مسافر، از اين فضاي امنيتي رنجور بودند. تازه مي گفتند كه فرمانده نيروي انتظامي كيش براي اينكه در اين اجر عظيم بي نصيب نماند، با لباس شخصي در اجراي آن مشاركت مي ورزد. امروز خواندم كه آيت الله مكارم شيرازي و آيت الله سيد احمد خاتمي گفته اند اگر بدحجابي حل شود، همه مشكلات كشور حل مي شود، احتمالا متاثر از همين فرمايشات، دوستان انتظامي و امنيتي دارند در مسير توسعه كيش گام بر مي دارند، خدا اجرشان بدهد....
3- از ماجراهاي مربوط به تالار بين المللي كيش و همچنين زمين هاي كذايي كه آيت الله جنتي مي گفت و اين چند صد ميلياردتوماني كه مي گويند در قرارداد تاالارهاي كيش بر باد رفته، از چند نفري سراغ گرفتم، خيلي اوضاع دست شان نبود، اينجا 25 هزار نفر بيشتر جمعيت ندارد، يك نفر كه ورشكست مي شود، همه مي فهمند ولي نمي دانم چطور از ابعاد هزار ميليارد توماني اين دو پرونده خيلي خبر نداشتند...
4- وارد كيش كه مي شوي، جلوي بلوار ورودي بنر بزرگي در دفاع از ولايت فقيه نصب كرده اند. در سراسر جزيره هم همينطور، بنرهاي متعددي از گفته هاي رهبري و رئيس جمهور در دفاع از ولايت فقيه نصب كرده اند. چنين تبليغاتي براي ولايت فقيه سابقه در كيش سابقه نداشت. مديرعامل فعلي معاون سابق بقايي بوده و از نزديكان مشايي. شايد اين وضعيت اخير مملكتي هولش كرده كه اين چنين شهر را بنر باران كرده است. برخي جمله هايي كه انتخاب شده نيز عجيب و غريب است و مصداق بدترين نوع دفاع ها از ولايت فقيه....
5- در بازار كه چرخ مي زدم، يكي از مديران استان فارس را ديدم كه بدجور سابقه دفاع از ولايت و ارزش ها، جبهه و جنگ را براي خودش تبليغ مي كند. مدتي پيش هم نامش را پاي يكي از طومارهايي كه عليه آيت الله دستغيب امضا شده بود، ديدم. همراه با خانم محترمش، چرخ مي زدند و عيال محترم هم همانند دختران و زنان مسافر و يا ساكن، پوشش متفاوت بود و آزادانه براي خودش چرخ مي زد. از نفاقي كه اين گونه مردمان دارند، متنفرم. در شهر خودشان مجري امنيت اخلاقي مي شوند، مرتب در دفاع از حجاب و عفاف، داد مي زنند ولي همين كه آب را مي بينند، خودشان شناگران ماهر مي شوند. البته كثيري از مديران كنوني همين گونه اند و در واقع مشت، نمونه خروار است....
متولد تیرماه 56/روزنامه نگار/به سیاست و جامعه شناسی علاقه مندم/درباره همین چیزها می نویسم/ با رسانه هایی چون ايلنا، كلمه، تهران امروز، مثلث، صنعت و توسعه، هفت صبح و ... همکاری داشته ام.