پیدا و پنهان دولت یازدهم

«باور من این است که قریب به اتفاق ماموریت های دولت یازدهم جهانی است و هم اکنون در حال حرکت به آن سمت هستیم و این رمز ماندگار و ماموریت اصلی ماست.» اين جملات بخشي از سخنان احمدی نژاد است كه  به مناسبت سالگرد برگزاري دهمين دوره انتخابات رياست جمهوري در جمع وزرا و مسئولان دولت دهم ايراد شده است. از سوي ديگر ستاد امتداد مهر كه در واقع دربردارنده حاميان انتخاباتي احمدي‌نژاد در انتخابات گذشته است، نيز در بيانيه‌اي با تاكيد بر ضرورت همكاري قواي مقننه و قضائيه با دولت احمدي‌نژاد، تاكيد كرد: « دولت دهم البته در جهت افزايش و گشايش بيشتر كارها از جمله فعاليت‌هاي مثبت فرهنگي قرار دارد. اين مهم ان‌شاءالله »خدمتگزاري و مهرورزي « را در دولت‌هاي يازدهم و دوازدهم و ... نهادينه خواهد كرد.» اگرچه اشاره و يا برنامه‌ريزي حاميان رئيس‌جمهور به دوره بعد انتخابات رياست جمهوري، امري دور از انتظار نيست ولي مي‌توان گفت كه اين نخستين بار در طول سه دهه گذشته است كه شخص رئيس جمهور در سال اول دولت خويش، سخن از دولت بعد و ماموريت‌هاي پيش‌روي اين دولت به ميان مي‌آورد. اين اشاره البته مسبوق به سابقه است و احمدي‌نژاد چندي پيش نيز اطمينان داده بود كه دولت بعدي، انقلابي‌تر از دولت كنوني خواهد بود. اين تاكيد در حالي صورت مي‌گيرد كه در ماه‌هاي گذشته، برخي مقامات ارشد دولت، به‌ويژه اسفنديار رحيم‌مشايي كه از وي به عنوان كانديداي اصلي انتخابات بعدي از نگاه احمدي‌نژاد، نام برده مي‌شود، سخن گفتن از دولت بعدي و انتخابات يازدهم را زود اعلام كرده‌اند. در اين صورت، شايد پرسش مهم اين باشد كه تاكيد و اشاره رئيس‌جمهور به دولت يازدهم، چه معنا و يا اهدافي دارد؟ يك‌سوي اين ماجرا را مي‌توان داراي كاركرد داخلي دانست. اعلام آمادگي براي دولت بعدي و حوالت دادن بدنه براي انتخابات بعد، در واقع مي‌تواند عامل مهمي در افزايش انگيزه درون مجموعه‌اي و همچنين پوششي براي برخي انتقادات لايه‌هاي مختلف اطراف رئيس‌جمهور تلقي شود. از سوي ديگر،‌ با توجه به برگزاري احتمالي انتخابات شوراها و همچنين در پيش بودن انتخاباتي مانند مجلس شوراي اسلامي، قبل از دوره يازدهم انتخابات رياست جمهوري و اشاره‌هاي رئيس‌جمهور مي‌تواند به عنوان يك علامت راهنما و نشانه، براي جدي‌گرفتن اين رقابت‌هاي سياسي از سوي نزديكان و بدنه حامي‌اش باشد. بدنه‌اي كه به شدت مشتاق استقلال حركتي و يافتن هويتي جداگانه در سپهر سياسي ايران هستند و چه بسا كه اين حركت مستقل را از انتخابات پيش‌رو كليد بزنند. وجه ديگر اين تاكيد اما مي‌تواند در بيرون از بدنه دولت دنبال شود. به عبارت ساده‌تر، رئيس‌جمهور با درك رقابت‌هاي دروني اصولگرايان براي انتخاب و معرفي كانديداي دور بعد، به طور مداوم به موضوع دولت يازدهم، برنامه‌ها و ماموريت‌هاي خويش براي اين دولت و ... اشاره مي‌كند تا به اهميت نقش و نگرش خويش در انتخاب رئيس‌جمهور بعد تاكيد ورزد؛ اين تاكيد كه عامل مهمي در ارتقاي شخصيت سياسي و جايگاه چانه‌زني رئيس‌جمهور در ميان اصولگرايان باشد. چندي پيش محمدباقر لنكراني، وزير بهداشت دولت نهم خبر داده بود كه از هم اكنون در ميان برخي لايه‌ها و جريان‌هاي سياسي، رايزني براي انتخابات بعد شروع شده است. اين نقش از آن جهت حائز اهميت است كه بدانيم تداوم نقش موثر رئيس‌جمهور در معادلات سياسي، در روزگار پس از دولت دهم، تا حدود زيادي وابسته به نقش‌آفريني وي در معادلات سه سال آينده و كسب جايگاه موثر و مطلوب در ميان جريان‌هاي سياسي اصولگراست. امري كه تاكنون به دليل نگاه خاص رئيس‌جمهور به احزاب اصولگرا و عدم ميلش به همگرايي با برخي لايه‌هاي اصولگرا، تحقق نيافته است. با اين وجود، به دليل محدوديت‌هاي قانوني احمدي‌نژاد براي حضور در دور بعد و فقدان چهر‌ه برجسته در حاميان نزديك به براي كسب اجماع حداكثري ميان اصولگرايان، به طور طبيعي انتظار مي‌رود كه احمدي‌نژاد در طول ماه‌هاي آينده، با واقعيات درون مجموعه‌اي اصولگرايان با ملاحظات دقيق‌تري برخورد كند، هرچند او همواره نشان داده است كه پيش‌بيني‌پذير نيست.

ماجراي حسن و حسين خميني

اين گزارش كوتاه را براي روزنامه تهران امروز نوشتم، در روزنامه پنج شنبه با اندكي تغيير و تخليص، و با عنوان "بيت امام (ره) و سه دهه سياست‌ورزي" چاپ شد. حوادث روز جمعه و ممانعت از سخنراني سيد حسن را هم كه در جريان هستيد. اين اتفاقات در واقع سبب شد كه بخش پاياني اين نوشته را جوري ديگر بنويسم:

دو پسر و سه دختر، يادگار ازدواج سيد روح‌الله بود و خديجه خانم، كه به سال 1309 صورت گرفت: سیدمصطفی، سیداحمد، زهرا، فریده و صدیقه. پسران به سيره پدر، راه حوزه در پيش گرفتند و اهل سياست شدند و متاثر از شجاعت امام (ره)، در پيمودن دشواري‌هاي عالم درس و به‌خصوص سياست، سخت كوشا بودند. همراهي مصطفي خميني با پدر و رهبرش اما چندان طولاني نبود و او آبان 56، در حادثه‌اي مرموز مسموم شد و به شهادت رسيد. شهيد مصطفي خميني،‌ با دختر شيخ مرتضي حائري ازدواج كرد و حاصل اين ازدواج، دو فرزند بود: سيد حسين و مريم. دختر شهيد اهل سياست نبود ولي سيد حسين دغدغه سياست داشت. مسير سياست‌ورزي سيد حسين اما متفاوت از گرايش‌هاي سياسي خانواده و بسياري از نزديكان امام بود و در نهايت به حمايت از بني‌صدر ختم شد. در خاطرات هاشمي رفسنجاني به سخنان سيدحسين خميني در ارديبهشت 1360 در مشهد اشاره شده و آمده است: «ساعت هفت صبح جلسه هيأت رئيسه داشتيم؛ در آن جلسه، سخنراني پريروز حسين آقاي خميني در مشهد مطرح و به همه مطبوعات اطلاع داده شد كه حرف‌هاي او را ننويسند. ظهر، احمد آقاي خميني و آقاي صانعي ناهار را مهمان من بودند؛ در مورد حسين آقا و صحبت‌هاي مشهد بحث شد؛ بايد به هر نحو كه شده سعي كنيم كه محفوظ بماند؛ برخورد را صلاح ندانستيم و راه ارشاد را پيشنهاد كرديم» (خاطرات هاشمي ، ‌عبور از بحران ، سال 60 ، 13/2/1360) اين رويه گويا فايده بخش نبود تا سرانجام امام در 24 ارديبهشت در نامه‌اي خطاب به سيد حسين مي‌نويسند:«من علاوه بر نصيحت پدري پير ، به شما امر شرعي مي‌كنم كه در اين بازي‌هاي سياسي وارد نشوي و واجب شرعي است كه از اين برخوردها احتراز كني؛ من به شما امر مي‌كنم به حوزه علميه قم برگرد و با كوشش، به تحصيل علوم اسلامي و انساني بپرداز. (صحيفه نور ، جلد 14، صفحه 345). پس از اين ماجرا، سيد حسين راهي قم مي‌شود و روزگار را به تحصيل و سكوت گذراند. سال‌ها بعد و پس از سرنگوني رژيم صدام،‌ او راهي نجف شد و مصاحبه‌هايي جنجال‌برانگيز داشت كه نشان از تداوم گرايش‌هاي سياسي‌اش در دهه 60 داشت. دختران امام(ره) اما كمتر از برادران اهل سياست بودند، با اين وجود دختر بزرگ امام (ره) يعني زهرا مصطفوي تا حدي در حوزه سياست فعال بود و تشكلي به نام جمعيت زنان انقلاب اسلامي را اداره مي‌كند. او در ايام انتخابات نيز در حوزه سياست فعال بود و اظهارنظرهايي در حمايت از كانديداهاي اصلاح‌طلب داشت. مخالفت جدي با حضور نيروهاي ملي- مذهبي در عرصه سياست داخلي و ضرورت مرزبندي گروه‌هاي اصلاح‌طلب با اين فعالان سياسي، در ايام انتخابات به شدت مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت. همسر زهرا مصطفوي يعني محمود بروجردي كه داماد ارشد امام محسوب مي‌شود، نيز دستي در عالم سياست دارد و از سوابقي چون معاون وزیر آموزش و پرورش در دولت میرحسین موسوی و سفیر ایران در فنلاند، در دولت خاتمی، برخوردار است. در هفته جاري خبري منتشر شد كه او به دليل بيماري و عدم امكان درمان در داخل كشور، راهي خارج شده است تا تحت معاينه و معالجه قرار گيرد. دو فرزند اين زوج سياسي نيز يكي در قم به فعاليت‌هاي حوزوي و پيگيري امور موسسه نشر و تنظيم آثار امام(ره) در اين شهر اشتغال دارد و ديگري در مجمع تشخيص مصلحت نظام مشغول به كار است. دو دختر ديگر امام يعني فريده و صديقه علاقه وسيعي به حوزه سياست نداشته‌اند ولي در اين ميان،‌ فرزندان صديقه خميني كه با آيت‌الله اشراقي ازدواج كرد، در سال‌هاي اخير حضوري ملموس در حوزه سياست داشته‌اند. در واقع علي و زهرا اشراقي، دو نوه ديگر امام هستند كه در سال‌هاي اخير تجربه‌هاي سياسي داشته‌اند. علي اشراقي كه در حوزه اجرايي هم مديريت كرده است، در مجلس هشتم قصد حضور در انتخابات را داشت، ابتدا از سوي شوراي نگهبان ردصلاحيت شد و پس از تاييد صلاحيتش، از رقابت انصراف داد. زهرا اشراقي اما همسر محمدرضا خاتمي، نايب رئيس مجلس ششم است. او كه از جمله اعضاي فعال شاخه تهران حزب متبوعش همسرش بود، در حوزه سازمان‌هاي غيردولتي نيز حضور دارد. مواضع و ديدگاه‌هاي اشراقي در حوزه اجتماعي و زنان در سال‌هاي اخير به شدت از رسانه‌هاي اصولگرا مورد انتقاد قرار گرفته است. دومين فرزند پسر امام(ره) يعني سيد احمد، حضوري بس موثر در عرصه سياست پس از انقلاب داشت. به‌گونه‌اي كه مي‌توان از او در طول سال‌هاي حضورش يعني 57 تا 73 به عنوان يكي از موثرترين چهره‌هاي سياسي كه نقشي سترگ در اداره امور، تدبير بحران‌ها و انسجام نيروهاي انقلابي داشت،‌ نام برد. سيد احمد كه وثيق‌ترين و نزديك‌ترين رابطه را با امام‌(ره) داشت، پس از وفات امام نيز رابطه‌اي سخت صميمي و عميق با مقام رهبري داشت و در وصيت‌نامه‌اش نيز خطاب به فرزندانش، بر درستي و راهگشايي اين انتخاب تاكيد ورزيد. از مرحوم احمد خميني اما سه پسر به يادگار مانده است. حسن، ياسر و علي. در ميان اين سه تن، هم به لحاظ علمي و هم به لحاظ جايگاه سياسي، بايد نقشي ممتاز براي سيدحسن خميني قائل بود. داماد آيت‌الله موسوي بجنوردي كه پس از پدر توليت حرم و ساير موسسه‌هاي وابسته به بيت‌ امام (ره). دو فرزند ديگر سيد احمد نيز اگرچه نه مانند سيد حسن ولي در سطحي فروتر به سياست ورزي و علم‌اندوزي مشغول هستند. مواضع سياسي سيدحسن خميني در سال‌هاي اخير، اگرچه با فراز و نشيب‌هاي بسيار همراه نبوده است ولي حداقل در دوران پس از دولت نهم و به‌خصوص در آغاز به‌كار دولت دهم با انتقادهاي گسترده‌اي از جانب نزديكان به اين دو دولت همراه بوده است. نزديكي سيدحسين به سيد محمد خاتمي و برخي ديگر از چهره‌هاي اصلا‌ح‌طلب، حضورش در محافل اصلاح‌طلبانه، برخي آراي سياسي‌اش و همچنين مواردي چون عدم حضور در مراسم تنفيذ احمدي نژاد سبب شد كه او بارها مورد انتقاد قرار گيرد. كما اينكه دو سال پيش نيز انتشار مصاحبه‌اي او در نشريه شهروندامروز كه به دخالت نظاميان در سياست و بازگويي مخالفت امام با اين امر، سبب شد كه گلايه‌هاي بسياري را بشنود. دو برادر ديگر سيد حسن نيز از حيث رويه‌ سياسي، گرايشي نزديك به او دارند و همراه بردار در محافل اصلاح‌طلبان ديده مي‌شوند. سيد ياسر، داماد سيد محمد صدر، معاون وزارت امور خارجه دولت اصلاحات است و سيد علي نيز با نوه آيت‌الله سيستاني ازدواج كرده است. آخرين باري كه اين سه تن با هم ديده شدند، مراسم عروسي پسر ميردامادي بود كه با واكنش تند حاميان دولت روبرو شد.

اما ماجراي روز جمعه و ممانعت سازماندهي شده از سخنراني سيد حسن خميني در حرم پدر بزرگش، او را در كدام مسير قرار خواهد داد؟ آيا شاهد ظهور سيد حسين خميني ديگري خواهيم بود؟ حاميان دولت احمدي‌نژاد همين را مي‌خواهند، بايد ديد كه سيد حسن چه تدبيري خواهد انديشيد؟

سوداي اجماع اصولگرايانه

اين مطلب را كه در واقع بخشي از يك تحليل مفصل است در روزنامه تهران امروز نوشتم:

مطابق اخبار منتشر شده ،لطف‌الله فروزنده و الياس نادران، به عنوان دو عضو جديد هيات موسس جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي معرفي شدند. فروزنده از ديرباز نزديكي و همكاري ويژه‌اي با اين جمعيت داشت و در دوره‌اي نيز به عنوان سخنگوي اين جمعيت فعال بود. او اكنون معاون توسعه مديريت و منابع انساني رئيس جمهوري است. الياس نادران نيز در دوره‌اي به عنوان عضو شوراي مركزي اين جمعيت فعال بود و اكنون از سرشناس‌ترين نمايندگان منتقد دولت به شمار مي‌رود. بر اين اساس، در نگاه اول عضويت اين دو نفر در هيات موسس كه در واقع نوعي ارتقاي جايگاه درون حزبي به شمار مي‌رود، نمي‌تواند موضوعي مهم تلقي شود. با اين وصف با توجه به موقعيت كنوني فروزنده كه عضو عالي‌رتبه دولت است و نادران كه منتقد مشهور دولت به شمار مي‌رود، مي‌توان از زاويه‌ ديگري اين بحث را بررسي كرد. در واقع حضور اعضايي با گرايش‌هاي متفاوت در جمعيت ايثارگران را بايد ناشي از يك گرايش در اين نهاد سياسي دانست كه سال‌ها در پي تحقق آن است. فراهم آوردن مجموعه‌اي فرادستي در ميان احزاب اصولگرا كه بتواند در مقام یک چتر، دربردارنده سلايق مختلف سياسي باشد و در عين حال از استراتژي روشن و واحدي تبعيت كند. اين اصل را مي‌توان در سال‌هاي اخير، در فعاليت‌هاي حسين فدايي نيز رصد كرد. از زماني كه دبيركل جمعيت ايثارگران با ديدارهاي منظم و پياپي در انديشه گردهم آوردن جبهه‌اي واحد از فعالان سياسي بود و حتي نزد اصلاح‌طلبان نيز رفت. پس از نااميدي از اصلاح‌طلبان، فدايي و دوستان‌شان، اين رويا را در قالب شوراي هماهنگي نيروهاي انقلاب اسلامي پيگيري كردند كه تا حدودي نيز موفق شدند. نتايج اين هماهنگي‌ها در برخي انتخابات‌ها به پيروزي در انتخابات نيز منجر شد. سوي ديگر اين تلاش‌ها را بايد در وجه تئوريك آن جستجو كرد. در روزهاي اخير، حسين فدايي، دبيركل جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي به دفعات در مصاحبه‌ها و سخنراني‌هاي خويش كوشيده است كه صورت‌بندي تئوريك جديدي از آرايش سياسي در ميان اصولگرايان ارائه دهد. اين تلاش كه كاملا هدفمند صورت مي‌گيرد نيز در واقع نشات‌گرفته از حس پيشگامي و تلاش براي ايفاي نقش فرادستي جمعيت ايثارگران انقلاب اسلامي است. اين فرداستي البته با هدف غايي انسجام‌بخشي و پرهيز از هرگونه گسست دروني شكل مي‌گيرد. همچنين كه مي‌توان ميل فزاينده فدايي و همكارانش به ساماندهي حركت‌هاي جمعي، فراكسيوني و حزبي و پرهيز از ايفاي نقش‌هاي رسمي و علني را در همين چارچوب تحليل كرد. به‌رغم این قابل پيش‌بيني است كه فدايي و جمعيت‌ ايثارگران براي پيمودن چنين راهي با دشواري‌هاي بسياري روبه‌رو هستند زيرا از يكسو، به‌خصوص پس از انتخابات، در جغرافياي سياسي ايران، در ميان اصولگرايان نيز گرايش‌هاي سياسي تازه شكل گرفته است كه هر يك به نوبه خود داعيه‌دار حركتي تازه هستند و نه‌تنها، به زير چتر آوردن آنها مشكل شده است كه برخي ناسازگاري‌هاي سابقه‌دار، انسجام حركتي در انتخابات پيش‌رو را تا اندازه‌اي مبهم ساخته است. كما اينكه چندي پيش خبري به نقل از نزديكان دولت منتشر شد كه حكايت از ميل به استقلال حركتي در نزد اين گروه، در انتخابات شوراها داشت. همچنين يكي از مهم‌ترين وجوه تحقق اين هدف، پذيرفتن نقش فرادستي در ميان لايه‌هاي اصولگراست كه با توجه به سوابق اختلافات سياسي، كماكان بسياري از احزاب اصولگرا، جمعيت ايثارگران را نه به عنوان بازيگري فرادست، كه به عنوان نهادي همسان به رسميت مي‌شناسند. بدين اعتبار بايد گفت كه اگرچه از حيث تشكيلاتي و درون ساختاري، تلاش‌هاي جمعيت‌ ايثارگران انقلاب اسلامي، اقداماتي هدفمند و معطوف به وحدت حركتي‌ در ميان اصولگرايان است و در برخوردهاي اوليه، از حمايت لفظي حداكثري برخوردار است ولي در گام‌هاي بعدي با پيچيدگي‌هاي بسياري روبه‌رو است كه حل آنها نيازمند ارائه راه‌حل‌هايي فراتر از صورت‌بندي‌هاي تازه و يا تعيين خط‌ قرمزهاي سلبي است.