اين مطلب را كه مروري است بر فعاليت‌هاي فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي، براي روزنامه تهران امروز نوشتم:

مجلس شوراي اسلامي در همه سه دهه گذشته، محلي براي جلوه‌گري يكي از جناح‌هاي نوپديد در عرصه سايسي و زايشي تازه در اين حوزه بوده است، همچنانكه در مجلس سوم، عرض اندام جريان تازه متولدشده مجمع روحانيون مبارز، جامعه روحانيت مبارز را از عرصه سياسي به كناره راند. در مجلس پنجم، رايزني‌هاي ناكام منجر به تشكيل كارگزاران سازندگي و تولد راست مدرن شد. مجلس ششم، نمودي تمام عيار از چپ مدرن بود و مجلس هشتم، تفوق، اصولگرايان متعادل را بر معادلات مجلس مقدر ساخت. و بدين اعتبار است كه هرگاه در مجلس فراكسيوني تشكيل مي‌شود، انشعاب و يا ائتلافي صورت مي‌گيرد و ...، مي‌توان آن را خشت اول برخي تحولات در آينده سياست ايران دانست. چنين پيشينه و مفروضاتي است كه در واقع پيشنهادي مانند سخنان مرتضي نبوي مبني بر امكان ظهور رهبران آينده اصلاح‌طلبان از درون اقليت مجلس را قابل تامل مي‌نمايد و يا بررسي و تحليل تحركات و حتي انتخابات اين فراكسيون كه در آينده نزديك برگزار مي‌شود را ضروري مي‌سازد.

وضعيت ويژه يك فراكسيون

آنچنانكه از ظواهر امر بر مي‌آيد، سه فراكسيون عمده در مجلس فعال هستند، فراكسيون اصولگرايان كه ياران علي لاريجاني تفوق نسبي بر مناسبات و معادلات آن دارند و رويكردي منتقدانه در برابر دولت دارد. فراكسيون انقلاب اسلامي كه حاميان دولت را در دل خود جاي داده است و به عنوان طيف اقليت اصولگرا، چالشي سخت با اصولگرايان منتقد و علي لاريجاني داشته و سرانجام فراكسيون اقليت كه در ميانه اين دو طيف با تمايلي بيشتر به سوي ياران لاريجاني، در تكاپو و رايزني سياسي است. علاوه بر اين وضعيت خاص، يعني قرار گرفتن در ميانه اقليت و اكثريت اصولگرايان- كه در مجالس گذشته كمتر بروز چنين وضعيتي سابقه داشته است-، سلسله حوادث پس از انتخابات رياست جمهوري دوره دهم، فراكسيون اقليت مجلس را در وضعيتي دشوار قرار داد. نخست اينكه در درون مجلس انتظاراتي عديده از اين فراكسيون براي برائت جستن از بسياري از مواضع گروه‌هاي اصلاح‌طلبانه شكل گرفته بود و در بيرون، گروه‌هاي اصلاح‌طلب كه به ركود و سكون گرفتار آمده بودند، از اقليت مجلس انتظار داشتند كه به سبب برخورداري از وجهه و برخي مجراهاي قانوني، حداكثر تلاش خويش را براي برخي رفع برخي مشكلات به كار بندد. اين وضعيت دشوار، تنها منحصر به صحن علني و يا رايزني‌هاي پشت‌پرده نبود‌ و نمايندگان اين طيف، حتي در حوزه‌هاي انتخابيه خويش دچار تعارضات و مشكلاتي شده بودند.

بازيگردانان يك فراكسيون

در ميان 50 عضو فراكسيون اقليت مجلس شوراي اسلامي مي‌توان از چهره‌هايي چون شيخ حسين هاشميان، مسعود پزشكيان، محمدرضا تابش، داريوش قنبري، محمدرضا خباز، سيد احمدرضا دستغيب(فخرالدين)، جمشيد انصاري، مصطفي كواكبيان، شيخ قدرت عليخاني و علي‌اكبر اوليا به عنوان چهره‌هايي نام برد كه در تنظيم سازوكارهاي اين فراكسيون و همچنين مناسباتش با ساير اجزاي ساخت سياسي موثر و يا فعال بوده‌اند. حسين هاشميان، اگرچه ساكت‌تر از همه بوده، ولي به وقتش‌، تندتر و موثرتر از ساير اعضا موضع گرفته است، او به سبب رابطه نسبي با هاشمي‌رفسنجاني نزديك‌ترين رابطه با طيف هاشمي‌رفسنجاني را دارد، مانند سيد حسين هاشمي، رئيس اصلاح‌طلب كميسيون صنايع كه عضو شوراي مركزي حزب كارگزاران است. مسعود پزشكيان به نطق‌هاي مستدل و موثرش شهرت دارد و سابقه وزارتش بر وزن و اعتبارش در جناح مخالف نيز افزوده است. نزديكي تابش به رئيس‌جمهور موفق از او چهره‌هاي معتبر در ميان اصلاح‌طلبان مجلس ساخته است، مواضع قنبري و جمشيد انصاري براي چپ‌هاي مدرن و معترض خوشايندتر بوده و دستغيب در برخي موارد مانند ماجراهاي مواضع چالش‌برانگيز آيت‌الله دستغيب در شيراز،‌ حضوري ويژه داشت. خباز همانند عليخاني به چپ‌هاي سنتي و احزابي چون اعتمادملي قرابت بيشتري دارد و در گشايش باب انتقاد عليه دولت فعال‌تر از ساير اصلاح‌طلبان عمل كرده است، علي‌اكبر اوليا، نسبت برجسته‌ سياسي با گروه‌هاي اصلاح‌طلب دارد ولي همشهري‌بودن با رئيس‌جمهور سابق و سابقه استانداري در دولت اصلاحات مي‌تواند گوياي مواضعش در اين حوزه باشد. مصطفي كواكبيان كه صاحب رسانه و حزب است نيز در كوشش براي پيوند با لايه‌هاي مختلف اصلاح‌طلبان به جز طيف راديكال، فعال‌ نشان مي‌دهد.  گفتني است اين اشاره‌ها و ائتلا‌ف‌ها محدود به لايه‌هاي مختلف جريان اصلاح‌طلب نيست و برخي از اين چهره‌ها چون محمدرضا تابش، فارغ از چنين اصولي، ثابت كرده‌اند كه اگر بتوانند و بشود، نه تنها با اصولگرايان منتقد كه با اصولگرايان حامي دولت هم مي‌توان دست در دست هم گذاشت و موتلف شد، همچنانكه چندي پيش، تابش براي قانوني‌شدن كاهش ساعت كار در ماه رمضان، به عنوان طراح نطق كرد و با مخالفت احمد توكلي (اصولگراي منتقد) و كواكبيان(اصلاح‌طلب) روبرو شد. بدين گزينه‌ها بايد چهره‌هايي چون سنايي و كريمي را بايد افزود كه عليرغم انتظارات اوليه، اولويت را به سكوت داده و يا درصدد برافراشتن پرچمي تازه بوده‌اند.

سويه‌هاي فعاليت دروني

در درون مجلس اما فراكسيون اقليت، رويه‌هاي متفاوتي برگزيده است. نخست اينكه رابطه‌اي نزديك با رئيس‌مجلس، نزديكان وي و اعضاي موثر فراكسيون اكثريت برقرار كرده است. اين رابطه كه سبب طرح انتقادات جدي عليه لاريجاني توسط حاميان دولت در مجلس شده،‌ براي اين فراكسيون گره‌گشا بوده است. اعضاي فراكسيون از همين رهگذر علاوه بر حمايت مطلوب از فعاليت‌هاي اصولگرايان منتقد، با ارائه برخي طرح‌هاي معطوف به تحقيق و تفحص، حضور در برخي كميته‌هاي تخصصي و ... در اين حوزه فعال بوده‌اند. در مقابل اين رويه اما فراكسيون اقليت از حداقل رابطه با فراكسيون انقلاب اسلامي برخوردار بود و روابط في‌مابين محدود به روابط شخصي برخي چهر‌ه‌هاست. اوج چنين تفاهم و تقابلي را مي‌توان در ماجراي مخالفت حاميان دولت براي انتخاب مجدد باهنر به عنوان نائب‌رئيس و راي‌نياوردن وي در فراكسيون اكثريت، حمايت اقليت براي كانديداتوري مستقل وي و سرانجام كانديداتوري پزشكيان براي حضور در هيئت‌ رئيسه و راي قابل توجه ديد. اين رويكرد دوگانه اما كه برخاسته از موضع كلي اقليت نسبت به دولت است، در مجموع سبب شده فراكسيون اقليت مجلس بتواند از جايگاهي به نسبت مطلوبي در معادلات و رايزني‌هاي سياسي مجلس برخوردار شود. وجه ديگر رفتار پارلماني اقليت‌هاي اصلاح‌طلب، تكيه بر سياست‌ورزي در چارچوب قانون اساسي بوده است. اين سياست راهبردي اگرچه در برخي مواقع مانند ديدار اعضاي فراكسيون با برخي چهره‌هاي ارشد اصلاح‌طلب مورد انتقاد اصولگرايان قرار گرفته است ولي در نهايت توانسته‌اند كه اكثريت مجلس را قانع سازند كه مولفه‌هايي چون تعامل و تعادل در راهبردهاي كلان اقليت اصلاح‌طلب، اولويت دارد.

نماي بيروني سياست‌ورزي

فعاليت‌هاي طيف اقليت مجلس اما محدود به ائتلاف‌ها و رايزني‌هاي درون مجلس نيست. مصطفي كواكبيان، خود دبيركل حزب مردم‌سالاري است و در برگزاري كنگره و انتشار روزنامه‌اش فعال‌تر از هميشه مشغول است. خباز، قنبري – كه در كنار كواكبيان حضوري فعال در حزب مردمسالاري دارد- و اوليا، پاي ثابت انتقادات رسانه‌اي عليه دولت هستند. در همين حال نبايد از نظر دور نداشت كه رابطه فراكسيون اقليت با دولت دچار بسامدي قابل توجه بوده است. اين فراكسيون، تحت تاثير شرايط سياسي، در روزگاري چون راي اعتماد به كابينه ترجيح داد كه سكوت پيشه كند، در واكنش به لوايح و طرح‌هاي مهم دولت مانند هدفمندسازي يارانه‌ها و برنامه پنجم توسعه و يا نقد سياست خارجي دولت، مشي‌ منتقدانه‌ و فعالي داشت و نكته مهم‌تر اين‌كه، تفاوت‌ روش و نظرهايي در نگاه افراد و فراكسيون به چشم مي‌خورد كه سبب شده برخي فعاليت‌هاي چالش‌برانگيز اين فراكسيون در برابر دولت، برخاسته از كنش و يا موضع فردي باشد تا رفتار نهادي و تدابير فراكسيون. علاوه بر برخي فعاليت‌هاي رسانه‌اي اعضاي فراكسيون اقليت، بايد از فعاليت سايت پارلمان‌نيوز كه با حمايت گسترده اعضاي اين فراكسيون آغاز به كار كرد و در برابر توقيف بار اولش نيز واكشن‌هاي گسترده‌اي صورت گرفت، اشاره كرد كه تفسيرهاي گوناگوني را دربرداشت و حتي در ميان فراكسيون نيز مواضعي متفاوت درباره آن اتخاذ شد. اين سايت كه اكنون مشمول فيلترينگ شده است، به سبب حاشيه‌هاي بسيارش، ديگر بلندگوي اقليت محسوب نمي‌شود و اين فراكسيون، چون ماه‌هاي نخستين مجلس هشتم، بي‌رسانه است.

آينده پيش‌رو

با مرور چنين وضعيت، پتانسيل‌ و ابزارهايي، چه نقشي مي‌توان براي آينده سياسي فراكسيون اقليت مجلس متصور بود؟ در پاسخ به چنين پرسشي بايد گفت كه اگرچه اكنون از سوي جناح مقابل اقليت اصلاح‌طلب در بيرون و مجلس، سيگنال‌هاي مثبتي براي ارتقا جايگاه و نقش‌آفريني فزون‌تر در عرصه سياسي دريافت شده است ولي عمر كم مجلس هشتم و نزديك‌شدن به انتخابات مجلس نهم(اسفندماه سال آينده)، مولفه‌اي است كه در آينده نزديك سبب معطوف‌شدن توان سياسي اين نمايندگان- چون همه نمايندگان- به مسائل و معادلات منطقه‌اي و حوزه انتخابيه خواهد ساخت و از حجم تاثيرگذاري اين گروه در مناسبات ملي و كلان خواهد كاست. بدين اعتبار، محقق‌شدن چنين خواسته‌اي، بيش از آنكه تحت‌تاثير فعاليت‌هاي دروني و پارلماني‌ باشد، معطوف به فعاليت‌هاي سياسي و  رسانه‌اي بيرون از مجلس خواهد بود و همين امر كه به صورت بديهي، تحت‌تاثير دسته‌بندي‌هاي بيروني اصلاح‌طلبان قرار خواهد گرفت، شكل‌گيري احزاب و تولد چهره‌هايي از درون فراكسيون اقليت كه بتواند در قامت يك رهبر براي جريان اصلاح‌طلب ظاهر شوند، را دور از ذهن مي‌نمايد. به عبارت‌ روشن‌تر، چهره‌هاي متوسطي كه اكنون با تكيه بر حزب و رسانه‌، در پناه تغيير مواضع و با اميد به كسب جايگاه حداكثري در آينده سياسي ايران در حال فعاليت هستند، همچنان متوسط و بازيگر لايه مياني باقي خواهند ماند. بدين واقعيت بايد مولفه‌هايي چون عدم امكان قانوني حضور گسترده اصلاح‌طلبان در انتخابات پيش‌رو و پيامدهاي آن را افزود تا به دشواري‌‌هاي اين فراكسيون بيشتر پي برد.